روزنامه آفتاب یزد در شماره 5471 مورخ 13 خرداد خود مقاله ای درج نموده با عنوان آسیاب همچنان به نوبت  و در ذیل تیتر اصلی این عبارت نوشته شده "از شهید بهشتی و هاشمی رفسنجانی تا....... ناطق نوری و نجفی" در ابتدا این تیتر چنان عجیب و بدون مبنا بود که لازم دانستم متن را با دقت بخوانم. در متن به ذکر چند خاطره از محسن رفیق دوست و مرحوم هاشمی رفسنجانی پرداخته است و چنان تداعی می کند که مساله نجفی نیز مانند موارد مطرح شده در متن، حداقل از دید گوینده خاطره، تهمتهایی نارواست.

اینجا مساله بیان آنچه در خاطرات آمده و تحلیل آن نیست، آنچه مایه تعجب است اینکه قتل میترا استاد توسط نجفی که ضارب صراحتا به آن اعتراف نموده در حد تهمت ارزیابی شده گویی حق به جانب قاتل است و مقتول مقصر و افکار عمومی عامل ترویج این تهمت است.

نکته عجیب تر قرار دادن فقیهی عادل، مجاهد و شهیدی مظلوم که سابقه دیانت و انقلابی گری وی بر هیچکس پوشیده نیست همردیف فردی که گرچه سابقه اجرایی در جمهوری اسلامی دارد اما مرتکب گناه کبیره قتل نفس شده است. گویا مظلومیت شهید دکتر بهشتی قرار است تا قیام قیامت رخ بنماید و همواره مردم را آگاه کند و یادآوری نماید که به قول امام خمینی (ره)  "بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان انقلاب بود" و "آنچه که من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و مظلومیت ایشان در این کشور بود". طرح این موضوع بدین شکل چه چیز  می تواند باشد جز ادامه پروژه جایجایی جلاد و شهید که مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در جریان انتخابات 96 به آن تاکید نمودند.

نگارنده مقاله آگاهانه یا ناآگاهانه عمل آقای نجفی را چنان مظلومانه جلوه می دهد که گویی همسر مقتول وی گناهکار و مجرم بوده و ضارب، مظلومانه و از سر اجبار به این عمل دست زده است.

در پایان ذکر این نکته ضروری است که اتفاق غم انگیزی افتاده است که در جریان آن فردی کشته شده است و چه بخواهیم چه نخواهیم فردی در زمره قاتلان قرار گرفته است و هیچیک عامل و باعث خوشحالی و شادی کسی حتی با نگاه سیاسی نشده است. و سوء استفاده سیاسی و مظلوم نمایی و اتهام به برخی ارگانهای نظام کار ناپسندی است و باید از آن دوری جست. از خداوند متعال برای همگان عاقبت بخیری را آرزومندم