بارها پیشنهاد کردهام در دانشگاه صنعتی شریف یک پژوهشکده یا دانشکده علم و دین و فلسفه افتتاح شود
بارها پیشنهاد کردهام در دانشگاه صنعتی شریف یک پژوهشکده یا دانشکده علم و دین و فلسفه افتتاح شود
به گزارش دفتر رسانه و ارتباطات نهضت استادی بسیج اصفهان، پروفسور مهدی گلشنی در نشست هماندیشی اساتید و نخبگان دانشگاههای استان اصفهان با عنوان «جایگاه خداباوری در دهههای اخیر در غرب و نسخهای برای ایران» که به همت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه صنعتی اصفهان، دفتر هماندیشی اساتید و نخبگان دانشگاه صنعتی اصفهان و بسیج اساتید دانشگاه صنعتی اصفهان برگزار شد، با اشاره به تحول مهم خداباوری در بین سرآمدان علوم در غرب و تشکیل انجمنها، موسسات، ارتباط دانشکدههای علوم و فلسفه تا برگزاری کنفرانسهای مشترک و غیره، گفت: بارها پیشنهاد کردهام در دانشگاه صنعتی شریف یک پژوهشکده یا دانشکده علم و دین و فلسفه افتتاح شود.
خداباوری، تحولی که بین سرآمدان علوم در غرب اتفاق افتاده
پروفسور گلشنی با بیان این که نکته اصلی صحبت این است که در حالی که در 100 سال اخیر تفکر سکولار در علم حاکم بوده حداقل کاری با دین نداشتند اگر مخالفتی هم نبوده در سی چهل سال اخیر یک تحول مهمی در غرب رخ داده در میان بعضی از سرآمدان علم نه فیزیکدانان معمولی نه زیست شناس معمولی آنهایی که سرخط نظریه پردازی و تئوریسازی و غیرهاند و آن به طرف خداباری است ولی این حرکت مثبت این نسیم مثبت به دیار ما نرسیده.
نگاهی به تاریخچه علم در جهان اسلام/ ابن سینا همان ارسطو نیست
چهره ماندگار فیزیک با بیان این که اول باید یک تاریخچهای را بگویم تا اهمیت قضیه روشن شود که با علم در جهان اسلام شروع میکنم، اظهار کرد: در تمدن اسلامی آثاری از زبان یونانی ترجمه شد دانشمندان ما آنها را گرفتند ولی نقادانه با آن برخورد کردند عینا کوکورانه عمل نکردند که این هم ما درست تبیین نکردهایم که ابن سینا همان ارسطو نیست واقعا خیلی چیزها هست که ابن سینا روشن کرده که در فلسفه یونان جایگاهی نداشت.
جدایی بین علم و دین در تمدن اسلامی نبوده
گلشنی افزود: تا آنجایی که مربوط به علم و دین میشود جدایی بین علم و دین در تمدن اسلامی نبوده و کار علمی را با همین روشی که الان انجام میدهیم تجربه کردن و نظریهپردازی فقط یک چتر الهی و یک اصول عام متافیزیکی برآن حاکم بود.
وی ادامه داد: این قضیه که یک دیدگاه الهی بر علم حاکم بود علم را یک نوع عبادت تلقی میکردند این یک چیز خیلی واضحی است در دوره تمدن اسلامی و من در کتاب قرآن و علوم طبیعی صحبت بزرگان علم دایر بر این مطلب که کار علمی یک نوع فعالیت دینی است؛ با ابزار خاص خودش در جهان اسلام و تمدن اسلامی حاکم بود، نه ابوریحان نه ابن سینا نه خواجه نصیر نه قطب الدین شیرازی هیچ کدام این تفکر را که علم و دین دو چیز جداست نداشتند.
در دوران قرون وسطی تا دوران علم جدید فلاسفهای کار علمی را یک بخشی از فعالیت دینی میدانستند
چهره ماندگار فیزیک ادامه داد: تا دوران قرون وسطی که در دوران قرون وسطی فلاسفهای نظیر آکویناس همین تفکر را داشتند کار علمی را یک بخشی از فعالیت دینی میدانستند، کوپرنیک در آن دوره دقیقا همین حرف را میزند تا به دوران علم جدید میرسیم، دوران علم جدید هم بزرگانش گالیه، نئوتن، و غیره همین تفکر را داشتند کار علمی را یک نوع فعالیت دینی تلقی میکنند.
گلشنی بعنوان مثال گفت: گالیله میگوید خداوند در وقایع طبیعت کمتر از جملات مقدس انجیل ظاهر نمیشود، نئوتن میگوید این زیباترین سیستم خورشید و سیارات و ستارهها تنها می تواند از تدبیر و حاکمیت یک موجود دانا و توانا نتیجه شود و فیلسوف دیگری هم همزمان نئوتن میگوید این خصوصا در علوم است که ما عجایب خداوندی را میبینیم قدرت و حکمت و نیکویی او را، بدین علت است که جوانی خود را وقف علومی کردم که آنها را دوست دارم.
این تفکر که کار علمی یک نوع فعالیت دینی است در متدیان چند دهه اخیر هم به وضوح گفته شده
عضو آکادمی علوم جهان اسلام گفت: نئوتن وقتی کتاب اصولش درباره مکانیک را نوشت در نامهای به یکی از کشیشان گفته هدف من از این کتاب این بود که مومنان را هدایت کنم به آثار و سنت الهی، این تفکر که کار علمی یک نوع فعالیت دینی است در متدیان چند دهه اخیر هم به وضوح گفته شده مثلا آرتورشالو یک فیزیکدان برنده جایز نوبل است میگوید بستر دینی زمینه خوبی برای انجام کار علمی است پس تحقیقات علمی یک عمل عبادی است زیرا تعداد بیشتری از عجائب خلقت الهی را ظاهر میسازد. اینها کار خود را یک نوع عبادت میدانستند.
وی عنوان کرد: همزمان با نئوتن لاک فیلسوف به خدا اعتقاد داشت ولی میگفت آن چیزهایی از علم که از طریق حواس برای ما کشف میشود آنها فقط اعتبار دارد، بعد کانت بود که گفت ما فقط ظاهر را میبینیم زیر پدیدهها را نمیبینیم.
در قرن نوزدهم چند تحول باعث شد دین و خداباوری تحتالشعاع قرار گیرد
بنیان گذار رشته فلسفه علم در ایران سپس به تغییر تدریجی این تفکر اشاره و اظهار کرد: اول در انگلستان دئیسمها بوجود آمدند که معتقد بودند خدا فقط خالق جهان است، بعدها همین جریان روشن فکری فرانسوی را بوجود آورد که خیلی از آنها ملحد بودند. کم کم دین ضعیفتر شد تا به قرن نوزدهم رسیدیم، در قرن نوزدهم چند تحول اتفاق افتاد که باعث شد تا پایان قرن نوزدهم کاملا دین و خداباوری تحتالشعاع قرار گیرد.
مکتب پوزیتیویسم اولین جایی بود که درخت ضدیت با دین و بیمحلی کاشته شد
وی بیان کرد: اول از همه آگوست کنت بود که در اواخر قرن هجدهم آمد و نیمه اول قرن نوزدهم را حاکمیت کرد و مکتب پوزیتیویسم را مطرح کرد حرف مکتب این بود ما سه دوره را گذارندیم اول دوره ای که به خدا بعد متافیزیک دوره سوم که اسم آن را دوره پازیتیویسم گذاشت، حرف آگوستکنت فقط چیزهایی که از طریق حواس به ما میرسد اعتبار دارد.
چهره ماندگار فیزیک گفت: آگوست کنت مکتب پوزیتیسویم را بنا نهاد در مقابل دین مسیحیت دین انسانیت را مطرح کرد که خودش را هم پیغمبر این دین تلقی کرد این اولین جایی بود که درخت ضدیت با دین و بیمحلی کاشته شد.
جریان داروینیسم در نیمه اول قرن نوزدهم و به طرف نیمه دوم پدید آمد
عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران بیان داشت: ولی در همان نیمه اول قرن نوزدهم و به طرف نیمه دوم این قرن یک جریانی آمد به نام جریان داروینیسم صحبت از تبدل انواع کرد و در کتاب تبدل انواعش در 1859 صحبتی از انسان نکرد ولی در 1871 در کتاب اصل انسان گفت تفاوت انسان با حیوانات در درجه است، مکتب داروین خیلی تاثیر گذار بود اولا سراغ خدا نرفت ثانیا گفت شئون و ارزشهای اخلاقی مطرحاند برای این که نقش در بقای انسان دارند برای خود اخلاق ارزشی بیش از این قائل نشد ولی مهمترین اثر این بود که در حالی که داروین خودش را نه منکر دین نه موئد دین دانست اما شاگردانش خیلی تندرو بودند به جنگ دین آمدند.
پوزیتیویسم آگوست کنت در نیمه دوم قرن نوزدهم به فیزیکدانان هم سرایت کرد
گلشنی عنوان کرد: چیز دیگری که ادامه یافت ادامه پوزیتیویسم آگوست کنت که در نیمه اول قرن نوزدهم بود در نیمه دوم قرن نوزدهم به فیزیکدانان هم سرایت کرد و امثال ماخ و اینها ظاهر شدند که شدیدا ترویج آن را میکردند و یک عده زیادی از فیزیکدانهای بزرگ هم دنباله رو که بعضی دنباله رو ماخ بودند انیشتین و بلنک که بعد بطور کلی پشیمان شدند و کنار گذاشتند با پوزیتیوسم جنگیدند انیشتین صریحا اظهار تاسف میکند که اول عمرش یک مدتی دنباله رو ماخ بود.
اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم 45 درصد دانشمندان سطح بالا به خدا اعتقاد ندارند
وی ادامه داد: بنابراین به آخر قرن نوزدهم که میرسیم میگویند دیگر شانی برای دین نیست و پیشبینی کردند اگر وارد قرن بیستم شویم اصلا دینی در کار نخواهد و به آخر علم رسیده، این وضعیت حاکم بود که در 1916 یک نظر خواهی کردند در امریکا از 700 نفر از دانشمندان سطح بالا، 45 درصد آنها گفتند به خدا اعتقاد ندارند، 40 درصد گفتند به خدا اعتقاد دارد و 15 درصد هم نه این طرف نه آن طرف این اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود.
در نیمه اول قرن بیستم کنار گذاشتن دین و متافیزیک حاکم بود
چهره ماندگار فیزیک بیان کرد: در دهه 1920 پوزیتیویسم منطقی ظهور کرد یکسری از دانشمندان فیزیکدان، ریاضیدان، اقتصاددان و غیره در وین اتریش جمع شدند و مکتب را بوجود آوردند که خلاصه آن این بود هر بخشی از دانش که ریشه در حواس دارد اعتبار دارد، موضوعی که اصلا بیمعنی است. پوزیتیویسم منطقی هم خیلی تاثیرگذار بود بنابراین در نیمه اول قرن بیستم کنار گذاشتن دین، متافیزیک و اینها همه حاکم بود.
حوادث بسیار مهمی باعث شد دین احیا شود
وی در ادامه با اشاره به این که ولی در قرن بیستم چه در اوسط نیمه اول و چه در نیمه دوم آن حوادث بسیار مهمی اتفاق افتاد که باعث شد دین احیا شود، گفت: جنگ جهانی اول شروع شد دراواخر دهه 1910 و در 1920 تمام شد ولی میلیونها کشته به بار آورد که یک عدهای را بیدار کرد یکی از آنها راسل بود که فقط به علم تجربی ارزش قائل بود ولی بعد از جنگ جهانی اول که هفت هشت میلیون کشته شدند در کتابی که 1924 نوشته شده میگوید اگر علم به این طریق پیش برود آیندهای مثبت برای تمدن انسان نخواهد بود.
گلشنی ادامه داد: جنگ جهانی دوم هم پیش آمد و بسیاری کشته داد این کشتهها باعث شد یک عدهای بیدار شوند مثلا چون امریکاییها دو شهر ژاپن را با بمب هستهای بمباران کردند انیشتین و راسل و اینها یک اعلامیه دادند محکوم کردند این قضیه را و دولت امریکا را برحذر داشتند از تکرار این قضایا ولی جالب مقالهای است که انیشتین در اوایل دهه 1950 در یکی از روزنامهها نوشت گفت اگر بار دیگر به دنیا بیام دیگر دنبال فیزیک نخواهم رفت بعلت آثار بدی که علم بوجود آورده و میرفتم دنبال هنرهمین موضوع را یک برنده جایزه نوبل داشت. جنگهای جهانی اول و دوم اولین علائم هشدار بود که علم ترمز میخواهد بنابراین تفکر به طور کلی تغییر کرد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف بیان کرد: شوماخر یک اقتصاددان درجه اول در آلمان غربی بود دو تا کتاب نوشته یکی رهنمای حیرت زدگان که هشدار میدهد میگوید علم قدیم حکمت یا علم برای شناخت عمدتا متوجه حق مطلق، خیر مطلق و زیبایی مطلق است که دانش آن برای انسان خوشبختی و نجات به بار میآورد. اما دانش جدید عمدتا متوجه قدرت مادیگرایی است. اما بزرگترین و موثرترین تفاوت مربوط به نگرش انسان در علم است علم برای شناخت انسان را بر صورت خدا میدید اما علم برای کنترل انسان را حیوانی اجتماعی و یک شی برای مطاله میبیند. اینها برداشتهایی بود که در شروع نیمه دوم قرن بیستم میشد.
با تحولاتی زمینه خدا باوری و مکاتب فلسفه علم ظاهر شدند
چهره ماندگار فیزیک در ادامه با بیان این که یک عده تحولات اتفاق افتاد و زمینه را برای خدا باوری آماده کرد، گفت: مکاتب فلسفه علم ظاهر شدند مطالبی را مطرح کردند که علم به تنهایی کافی نیست و متمم میخواهد، اول از همه معلوم شد که برای هر علمی که داریم یک عده اصول حاکم است که این اصول از خود علم گرفته نشده بلکه اینها را از فلسفه یا دین گرفتهایم.
وی بیان داشت: نکته دوم این که بعنوان یک اصل پذیرفتند مثلا با یک تعدادی تجربه در یک علم تنها یک تئوری نمیتوان ساخت که این تجربیات را توضیح دهید تئوریهای متعددی را میتوان ساخت که بعضی اصول آن فرق دارد ولی همه اینها را توضیح میدهد و اگر آزمایش بیشتر شود بعضی از تئوریها کنار میرود بنابراین اصلی که دادههای تجربی نظریهها را قطعی نمیکنند، پذیرفته شد.
از نیمه دوم قرن بیستم فیزیکدانهای تراز اول و فلاسفه مهمی ظهور کردند که خدا باورند
وی بیان کرد" از نیمه دوم قرن بیستم کم کم فیزیکدانهای تراز اول و فلاسفه مهمی ظاهر میشوند که خدا باورند.
1960 در امریکا صحبتی از دین و فلسفه نبود ولی دانشمندان تک تک ظاهر شدند
این دکترای فیزیک از دانشگاه کالیفرنیا، یادآور شد: در 1960 در امریکا درس میخواندم در آن دوران یک فیلسوف بنام خداباور سراغ ندارم صحبتی هم از دین و فلسفه نبود ولی دانشمندان تک تک ظاهر شدند مثلا چارلز که بعد برنده جایزه نوبل فیزیک در کشف لیزر شد مقاله تقارب علم و دین را ارائه داد که استدلالهای زیبایی دارد.
از دهه 1970 دانشمندان و دینداران که تا آن زمان ساکت بودند شروع به نوشتن مقالات کردند
گلشنی بیان داشت: ازدهه 1970 دانشمندان و دینداران که تا حالا ساکت بودند شروع به نوشتن مقالات کردند و یک فیزیکدان خیلی معروف و یک نویسنده تراز اول دنیا کتابی دارد که تحولات جدید فیزیک را توضیح میدهد همین دانشمند در کتاب دوم خود مینویسد: وقتی کتاب اول را نوشتم حیرت زده شدم باورم نبود که اینقدر فیزیکدان خداباور وجود داشته باشد. این افراد خداوباور ظاهر شدند.
تحولات مهمی در جامعه مسیحی رخ داد
گلشنی ادامه داد: در در دهه هشتاد پاپ پل دوم واداشت یک عده از کشیشها بروند فیزیکدان، اقتصاددان و غیره شوند همراه با دروس کلیسایی این خیلی تحول مهمی بود که در جامعه مسیحی رخ داد. همچنین یک جایز برای کسانی که حرف مهمی در مورد علم و دین بزنند و مبلغش از جایز نوبل بیشتر بود در نظر گرفته شد، در دهه 1990 جایزه درس علم و دین را قرار دادند برای تمام کشورهای دنیا از روسیه تا امریکا که فیزیکدانان، ریاضی دانان، زیست شناسان، فیلسوفان و همه شروع به کار کردند.
چهره ماندگار فیزیک در ادامه این مطلب تصریح کرد: بنده هم از ایران شرکت کردم در 1995 رفتم جایزه را امریکا گرفتم، این اقدام آنها هم خیلی موثر بود این که در چین کمونیست کلاس درس علم و دین گذاشته شود در روسیه هم این درس داده میشد. وقتی رفتم جایزهام را بگیرم دو نفر فیزیکدان روسی را ملاقات کردم.
دهه1980 انجمن اروپایی علم و الهیات راهاندازی شد
بنیان گذار رشته فلسفه علم در ایران گفت: و جالب این است که در خود اروپا دهه1980 انجمن اروپایی علم و الهیات راه افتاد که از سال 1990 در این اجلاسهای دو سال یکبار این انجمن شرکت میکردم کنفرانسهای خیلی قویی از همه فیزیکدانان، زیست شناسان، علوم شناختی و غیره شرکت میکردند. اولین کنفرانس که شرکت کردم در ایتالیا بود خیلی کنفرانس جالبی بود.
انجمن بین المللی علم و دین راه اندازی شد
وی ادامه داد: بعد انجمن بین المللی علم و دین راه افتاد که جلسات مرتب دارد، بنده را جزو 33 نفر هیات موسس گنجاده بودند و افتتاح آن در گرانادای اسپانیا بود که چقدر این انجمنها مفید بود چقدر تقارب افکار را بین سه دین دیدیم. هم مسلمان، هم مسیجی و هم یهودی شرکت میکند ولی نکته مهم مشترکات است و نکته مهم دیگر این که یک عده از کشیشان رفتند دنبال این که دکتری فیزیک و غیره بگیرند که علم را به زبان روز صحبت کنند.
رهبری از پیشنهادم استقبال کردند ولی مراتب پایینتر کوتاه آمدند
چهره ماندگار فیزیک تصریح کرد: بنده وقتی آمدم ایران یک نامه خدمت رهبر معظم انقلاب نوشتم و پیشنهاد کردم که لازم است یک درصدی در حوزه بروند دکتری رشتههای فیزیک و ریاضی و زیست شناسی و غیره بگیرند و ایشان هم استقبال کردند ولی مراتب پایینتر کوتاه آمدند.
متافیزیک
وی با اشاره به این که این تحولات آن طرف اتفاق افتاد که باعث شد فلسفه هم زنده شود، توضیح داد: متافیزیک یعنی یک علمی که شامل یکسری اصول عام است که از تجربه گرفته نشده و اینها حاکم بر علم است.
اصول عامی که فیزیکدادنان خداباور بکار بردند تمام آن همان است که در دین ما هم هست
بنیان گذار رشته فلسفه علم در ایران با اشاره به یک فرض متافیزیکی انیشتین مبنی براین این که همان قوانینی که در زمین حاکماند در دورترین سیاره حاکماند، گفت: انیشتین اینها را از تجربه به دست نیاورده دسترسی مستقیم هم به کهکشانها نداشتند، این اصل عام را فرض میکنند. جالب این است که این اصول عامی که فیزیک دادنان خداباور بکار بردند تمام آن همان است که در دین ما هم هست در فلسفه اسلامی هم هست.
چهره ماندگار فیزیک سپس با اشاره به سخنرانی 2010 خود در اسکاتلند در خصوص این موضوع که علم و دین یک فرهنگ دارند، گفت: اینها فرصتهای خیلی ذیفیمتی بوده که به دست آوردیم.
متافیزیک، احکام عام و فلسفه شأن دارد
گلشنی با بیان این که متافیزیک شأن دارد احکام عام شأن دارد فلسفه شأن دارد، گفت: آن موقع که در دانشگاه برکلی دکتری فیزیک میخواندم نمیشد در دانشکده فیزیک سوال فلسفی کرد اما حالا دانشگاه تکنولوژی ام آی تی بخش فلسفه دارد، استادان تراز اول در مورد این موضوع صحبت میکنند، باید بدانیم تحولی اتفاق افتاده است.
برگزاری17 کنفرانس مشترک توسط دانشکده فیزیک و دانشکده فلسفه آکسفورد
بنیان گذار رشته فلسفه علم در ایران افزود: از طرف دیگر دانشکدههای فلسفه غرب رفتند سراغ علوم؛ راسل پیشبینی کرده بود که هر فیلسوفی که سراغ علم روز نرود این فلسفهاش کمتر است. برای همین در بزرگترین دانشکده فیزیک آکسفورد که بزرگترین دانشکده فیزیک و دانشکده فلسفه آکسفورد که بزرگترین دانشکده فلسفه انگلیس است در ده بیست سال گذشته حدود 17 کنفرانس مشترک داشتند.
احیای متافیزیک و فلسفه از دیگر جریاناتی است که در غرب اتفاق افتاده
گلشنی گفت: فیزیکدان آکسفوردی مسائل فلسفی کوانتم را مطرح کرده که فیزیک را تبیین کند و شکایت میکند چرا فیزیکدانان امروز سراغ فلسفه نمیروند هم از دانشکدههای فلسفه که چرا سراغ علوم نمی روند این دو همدیگر را تقویت می کنند بنابراین یکی از جریاناتی که اتفاق افتاد احیای متافیزیک و فلسفه بود. اما در ایران غفلت شده است.
بنیان گذار رشته فلسفه علم در ایران اظهار کرد: بحثهای زیبایی زیادی توسط سرآمدان شده است شده که به اینها اصلا توجه نمیکنیم اما در غرب فرق کرده انجمن اروپایی علم و الهیات و انجمن بین المللی کنفرانسها را دارد.
بارها پیشنهاد کردهام در دانشگاه صنعتی شریف یک پژوهشکده یا دانشکده علم و دین و فلسفه افتتاح شود
چهره ماندگار فیزیک بیان کرد: یک قضیه مهم دیگر این که دانشگاههای مهم انگلیس بخش علم و دین دارند در ده بیست سال گذشته بارها در این دانشگاه صنعتی شریف به رئیس دانشگاه پیشنهاد کردم یک پژوهشکده یا دانشکده علم و دین و فلسفه افتتاح شود گفتند نه نمیشود وزیر علوم اجازه نمیدهد به دو تا وزیر علوم متوالی پیشنهاد کردم یکی برایم نوشت بروید در دانشگاه علامه طباطبایی این کار را بکنید گفتم علوم پایه و غیره باید باشد.
در انگلیس انستیتو فارادی را راه انداختند
گلشنی گفت: در انگلیس انستیتو فارادی را راه انداختند سرچ کنید ببینید چقدر برنامه راجع به علم و دین و خداباوری دارند در آکسفورد همینطور است یک نفر پیشنهاد کرد بخش الهیات راه بیندازید، پذیرفتند.
وی ادامه داد: در آنجا یک بیداری است در یک سطح سرآمدان علم در اینجا غفلت عام است در دانشگاهها در وزارت علوم در شورای عالی انقلاب فرهنگی به خاطر همین است که یک فرهنگ مغشوشی حاکم بر دانشگاههاست.
پنج دانشگاه در امریکا و دو دانشگاه در انگلیس روی ترکیب فلسفه و فیزیک کار میکنند
چهره ماندگار فیزیک اظهار داشت: در غرب کارهای بسیار مهم دیگری هم شده است مثلا چهار دانشگاه در شرق و یک دانشگاه در غرب امریکا پیمانی بستند روی ترکیب فلسفه و فیزیک کار کنند کنفرانسهای مشترک بدهند کیهان شناسی، اتمی و کوانتم و غیره به محض این که این پیمان بسته شد یکی دو سال بعد در انگلیس کمبریج و آکسفورد هم یک چنین پیمانی بسته اند. در سایت آکسفورد چه قدر کنفرانسهای فلسفه بین فیزیک و فلسفه راه افتاده چه فیزیکدانهای مهمی در آن شرکت دارند ولی ما غفلت داریم بنابراین یک مورد دیگر راه افتادن این موسسات مختلف بود که روبه افزایشاند ولی یک نکته دیگر هم مطرح است، این که سوالات اساسی مطرح است که این سوالات را علم نمیتواند جواب دهد برای اینها باید رفت سراغ دین یا مکاتب فلسفی جواب از آدمهای برجسته و فقط از دین ممکن است.
گلشنی ادامه داد: برنده جایزه نوبل فیزیک در کشف لیزر میگوید سوالات راجع به مبدا باید با دقت هر چه بیشتر تا حدی که علایق و توانایی دانشمندان اجازه میدهد دنبال شود اما جوابها هرگز نهایی نیست و سوالات عمیقتر باید در نهایت به دین ارجاع شود، همچنین چالز برنده جایزه نوبل میگوید به نظرم اگر از دیدگاه صرف علمی نگاه کنم مسئله مبدا همواره بدون جواب میماند پس به عقیده من نوعی تبیین مذهبی یا متا فیزیکی نیاز داریم. جانبرو یک فیزیکدان تراز اول کمبریج میگوید هر چند دانش همه قوانین طبیعت برای توضیح جهان فیزیکی قابل مشاهده لازم است اما کافی نیست و باید با چیزهای دیگر کامل شود.
باید یک چتر الهیات بر سر علوم حاکم باشد
وی در پایان با اشاره به این که دانشمندان در این سی چهل سال اخیر دنبال این بودند که چهار تا نیرو را به یک تبدیل کنند که یک کیهان شناس روس میگوید این کار فیزیکدانان از ادیان توحیدی گرفته شده، گفت: جورج الیس کیهان شناس درجه اول میگوید باید یک چتر الهیات بر سر علوم حاکم باشد.
انتهای پیام/
افزودن دیدگاه جدید